فهرست مطالب
آمریکا یکی از وسیع ترین کشورهاست. این وسعت باعث شده جغرافیای آمریکا تنوع زیادی داشته باشد.وجود نژاد ها و اقوام مختلف و مهاجران از کشورهای دیگر فرهنگ آمریکا را متنوع کرده است.اقتصاد آمریکا را کل جهان فراگرفته است. که ثروتمندترین افراد و شرکت های بزرگ دنیا در این کشور هستند. در مورد تاریخ آمریکا همه ما از کشف آن توسط کریسف کلمب آگاه هستیم.
ایالات متحده آمریکا برای همه کسانی که تا به حال از آن دیدن کرده اند، همچنان دنیای جدید است. از مجسمه آزادی در نیویورک گرفته، تا قصرهای تکنولوژی سیاتل و کالیفرنیا آمریکا سردمدار تکنولوژی دنیا در قرن ۲۱ام است. اگر قصد سفر به آمریکا را دارید و میخواهید ویزای آمریکا را دریافت کنید. لازم است به سایت ما wisa.ir مراجعه کنید و فرم ویزای آمریکا را تکمیل نمایید.
آمریکا
با اینکه سفر به آمریکا می تواند شگفتی های آبشارها، تفریحگاه های اسکی، بیابان ها و طبیعت را به همراه داشته باشد، یکی از ابعاد بی نظیر بخش های مسکونی این کشور سرشت ساخت تازگی در آن است. با اینکه هنوز پرسش «هی، از تازه ها چه خبر؟» در این کشور آشناست، سبک ها و شکل های نو تفریحات و سرگرمی ها در میامی، لس آنجلس، و نیویورک تا واشنگتن دی سی و سن فرانسیسکو بی انتهاست. هیچکس به اندازه آمریکایی ها نمی داند که کار تمام وقت و در عین حال همیشه پر نشاط بودن چه معنایی دارد. همچنین این کشور زادگاه جین، تی شرت، فست فود، اسکی روی آب، و اسکیت است.
در اینجا تغییر و پیشرفت همیشگی است. در همهی شهرها، مناطق مسکونی با سبک های معماری ۱۰۰ساله برج های درخشان مناطق تجاری در مرکز شهر را احاطه کرده اند. غذاخوری ها و خیابان های اصلی شهرهای کوچک بهترین مکان برای ماندگاری در دوران رمانتیک «راک اند رول» دهه ۱۹۵۰ هستند، تا اینکه ناگهان متوجه می شوید، همه تلفن همراه بدست داشته و قرارهای خود را روی Pad (همکار دیجیتال شخصی) هماهنگ می کنند. اتومبیل ها بزرگ و عصیانگر یا براق و ریزاندام یکی دیگر از شگفتی ها هستند. البته از یاد نبرید که بنزین بسیار ارزان است.
آسمان خراش های نیویورک
برخی از قدیمیترین و بزرگترین، پدیده های طبیعی همچون گرند کانیون، دره مرگ، آبشارهای نیاگارا، دریاچه های بزرگ، پارک های ملی و خود رودخانه اولدمن و میسی سی پی که از شمال تا جنوب از چندین کشور می گذرد، بی نظیرند.
ایالات متحده با وسعتی حدود ۹٫۶۲۹٫۰۰۰ کیلومتر مربع، شامل آلاسکا و هاوایی چهارمین کشور بزرگ جهان بوده و ۴۰ برابر بزرگتر از بریتانیاست. سرزمین اصلی ایالات متحده (بجز آلاسکا و هاوایی) متشکل از ۴۸ ایالت مجاور است، که حدود ۴۸۰۰ کیلومتر از اطلس تا اقیانوس آرام و حدود ۱۹۰۰ کیلومتر از مرز کانادا تا خلیج مکزیک کشیده شده اند.
جغرافیای آمریکا
در مجموع آمریکا ۴۷۰ هزار کیلومتر جزایر تحت تملک خود را دارد. که در اقیانوس آرام و دریای کارائیب واقع شده اند. جزایر هاوایی در اقیانوس آرام و در جنوب غرب آمریکا قرار دارد.مرتفع ترین مکان در آمریکا، قله مک کینلی در آلاسکا می باشد. رودخانه می سی سی پی بزرگترین رودخانه آمریکای شمالی می باشد و جزو ۴ رودخانه طولانی جهان می باشد.این رود از ایالت سینه سوتا سرچشمه گرفته و به خلیج مکزیک و جلگه می سی سی پی ختم می شود.
جغرافیای آمریکا ( رود می سی سی پی)
کوه های راکی از بریتیش کلمبیا در غرب کانادا شروع می شود و تا جنوب غربی آمریکا کشیده شده و امتداد دارد و شامل ایالت های کلرادو، آیداهو، مونتنا و وایومینگ می باشد. این منطقه از نظر پوشش گیاهی، تنوع جانوری و داشتن مواد معدنی دارای اهمیت ویژه است. که پارک های ملی و مناطق جنگلی حفاظت شده از مراکز دیدنی کشور است. این منطقه یکی از مقاصد گردشگران برای ورزش اسکی بر روی کوه های پربرف راکی است. همچنین ورزش های کوهنوردی، پیاده روی، قایق سواری، اسکی رو آب و ماهیگیری جزو تفریحات این منطقه است.
جغرافیای آمریکا ( کوه های راکی)
بزرگترین ایالات این اتحاد آلاسکاست، که کمی بزرگتر از ایران است. هاوایی، ۵۰امین ایالت، در میان اقیانوس آرام واقع شده و حدود ۲۵۰۰ مایل تا جنوب غربی فاصله دارد. بلندترین نقطه آمریکا قله مکینلی (الاسکا) با ۶٫۱۹۴ متر ارتفاع است. پست ترین نقطه این کشور ۸۶ متر پایین تر از سطح دریا در دره مرگ (کالیفرنیا) واقع شده، که دومین نقطه پست روی سرزمین های خشک در سرتاسر جهان است. نیم قاره آمریکای شمالی یکی از غنی ترین مناطق جهان به لحاظ منابع و جاذبه های طبیعی است.
ایالت کالیفرنیا: درغربی ترین مکان در کشور آمریکا واقع است که با جمعیت ۳۷ میلیون نفر پر جمعیت ترین ایالت آمریکا می باشد. که مهم ترین و بزرگترین شهر آن لس آنجلس هست. تعداد زیادی از حزب جمهوری خواه در این ایالت زندگی می کنند. که می توان گفت نقش مهمی در تعیین رئیس جمهور آمریکا را دارند. ایالت کالیفرنیا در هنگام تابستان آب و هوای گرم و خشکی دارد بجز در مناطق ساحلی که معتدل است. در زمستان آب و هوایی معتدل غیر قابل پیش بینی و پربارش را دارد.
ایالت واشینگتن: نام این ایالت برگرفته شده از نام رئیس جمهور سابق آمریکا جرج واشینگتن است. مرکز این ایالت شهر اولمپیا و بزرگترین شهر آن سیاتل است. این ایالت در شمال غربی آمریکا واقع است و دارای آب و هوای معتدل و مطبوع و پر بارش است و بدون شک یکی از خوش آب و هوا ترین ایالت آمریکا است.
ایالت جورجیا: این ایالت در جنوب غربی آمریکا واقع شده است. و نام آن از پادشاه انگلستان جورج دوم گرفته می شود. چون ایالت در نزدیکی خط استوا است دارای آب و هوای معتدل و استوایی است. و جالبه بدونید بیشتر مردم این ایالت به زبان اسپانیایی مسلط هستند.
لس آنجلس
ایالت تگزاس: در جنوب آمریکا واقع شده و دومین ایالت هم از نظر وسعت و هم از نظر تعداد جمعیت در این کشور می باشد. مرکز این ایالت شهر آستین و بزرگترین شهر آن هیوستون است. اقتصاد این ایالت بسیار موفق بوده و تعداد بیکاران آن در سطح پایینی قرار دارد. که تابستان های آن مرطوب و زمستان معتدل و پر بارش است.
ایالت نیویورک: در شمال شرقی آمریکا قرار دارد. سومین ایالت پرجمعیت کشور ممحسوب می شود. که مهم ترین شهر آن نیویورک است. این شهر شلوغ ترین شهر آمریکا و مرکز فرهنگی و اقتصادی آمریکا است. و چندین برابر شهرهای دیگر بازدید کننده از کشورهای مختلف و مهاجر را در خود جای داده است. مجسمه معروف آزادی در این شهر قرار دارد.
جمعیت: طبق آخرین آمار رسمی جمعیت آمریکا حدود ۳۲۶ میلیون نفر دارد. که سومین کشور از نظر جمعیت است. ۸۲ درصد مردم آمریکا ساکن شهرها هستند. که ایالت تگزاس و کالیفرنیا بیشترین جمعیت را دارند و شهر نیویورک پرجمعیت ترین شهر آمریکا است.
نژاد: جمعیت ۳۲۶ میلیون نفری این کشور متشکل از ۸۰ درصد سفید پوست، ۱۲٫۹ درصد آفریقایی-آمریکایی، ۴٫۴ در صد آسیایی، ۱ درصد بومیان آمریکا و درصد اندکی از دیگر نژادهاست، بیش از ۱۵ درصد کل جمعیت اسپانیایی هستند.
زبان: زبان انگلیسی امریکایی زبان رسمی این کشور می باشد. که ۸۲ درصد مردم به این زبان صحبت می کنند. ۱۰/۷ درصد با اسپانیایی، زبان های اروپایی ۳/۸، زبان های آسیایی ۲/۷ درصد در این کشور رایج است.
دین: این کشور دین رسمی ندارد. ولی اکثری مردم ۷۰ درصد آنها از دین مسیحیت پیروی می کنند. ۲۲ درصد آنها بدون مذهب هستند و بقیه از ادیان دیگر چون دین یهود و اسلام و هندو پیروی می کنند.
ایالات متحده یک جمهوری فدرال متشکل از ۵۰ ایالت و یک ناحیه فدرال (تاحیه کلمبیای واشنگتن معروف به دی سی) است. هر کدام از ایالت ها قوانین مشترک فدارل آمریکا را رعایت می کنند ولی استقلال کامل در وضع قوانین مربوط به خود دارند. بنابراین قوانین یک ایالت با ایالت دیگر باهم متفاوت است. رئیس قوه مجریه هر ایالت فرماندار آه هم است. هم چنین هر کدام از ایالت ها سیستم قضایی جداگانه ای دارند.
در این کشور یک سیستم سیاسی دو حزبی (دموکرات ها و جمهوری خواهان) حاکم است و دولت براساس قانون اساسی سال ۱۷۸۷ تشکیل می شود.
سیاست آمریکا ( کاخ سفید مقر رئیس جمهور آمریکا)
رئیس جمهور منتخب برای یک دوره چهار ساله بر سر کار است و می توان او را برای یک دوره دیگر نیز انتخاب کرد. کنگره متشکل از سنا (یا دو سناتور برای هر ایالت و مجلس نمایندگان (۴۳۵ عضو، که متناسب با جمعیت هر ایالت انتخاب می شوند) است، هر ایالت دارای دولت نیمه خودمختار با قوانین محلی است، که فرماندار منتخب مردم آن را اداره می کند،
آمریکا یک کشور مصرف گرا است. اگر برخی از عادت های آمریکایی به دیگر کشورها سرایت کند نیاز جهان برای تأمین منابع خود ۳ برابر خواهد شد. اعیاد به خرید در حدی در آمریکا وجود دارد که انگار فردایی وجود ندارد. فرهنگ عمومی آمریکا با پیام های بازرگانی بمباران می شود و حس طمع همراه با اعتبار کاذب مصرف گرائی را آسان کرده است به همین دلیل فروشگاه های بزرگ جای معابد و کلیساها را گرفته است.
آمریکایی ها بیش از هر کشور دیگری از پرچم به عنوان یک نماد ملی گرایی و تفاخر استفاده می کنند. ۲۵ دسامبر سالروز تولد حضرت مسیح تنها روز تعطیلی رسمی مذهبی در آمریکا است و به عنوان روز کریسمس جشن گرفته می شود. سایر روز های تعطیل در آمریکا روز اکتشاف آمریکا توسط کریستفر کلمبوس، روز استقلال، روز احترام به ارتشیان و جنگجویان است. سالروز اولین ملاقات سرخ پوستان بومی آمریکا با نخستین مهاجران اروپا به عنوان روز شکرگزاری از تعطیلات رسمی آمریکاست.
معمولاً همه کشورها گذشته درخشان خود را در موزه ها، کاتدرال ها، معابد و قصرها به رخ می کشند. اما آمریکا سهم خود را در خیابان ها و سواحل به نمایش گذاشته است.کشورهای دیگر از فرهنگ خود می گویند، اما آمریکا آغوش خود را به روی سبک زندگی بازدید کنندگان باز می کنند. دیگر روزهای تگاه بدبینانه اروپاییان نسبت به آمریکا به سر رسیده است. ایالات متحده در حوزه هایی مانند موسیقی کلاسیک، اپرا، و هنرهای تجسمی جایگاه ویژه ای دارد.
فرهنگ آمریکا
آمریکا دارای هفت ارکستر سمفونی و شرکت اپرای معروف در شیکاگو، نیویورک، لس آنجلس، فیلادلفیا، کلیولند، واشنگتن دی سی و بوستون است. نقاشی ها و مجسمه های خلاقانه منهتن و کالیفرنیا در میان برجسته ترین نمونه های جنبش های هنری دنیا قرار دارند.
موزههای بزرگ نیویورک، واشنگتن، و شیکاگو در میان بهترینها در دنیا هستند. معماری آمریکا همواره در جستجوی بداعت بوده و الهام بخش معماران مطرح طراحی نو برای مرکز تجارت جهانی نیویورک از جمله فرانک لوید رایت تا فرانک گری و دانیل لیبسکایند بوده است. معماری آمریکا بی نظیر و شگفت انگیز است، اما هیچگاه محجوب و خجالتی نبوده و همواره به دنبال حل مشکلات فضای کاری و مسکونی شهرها در یک عصر پرجمعیت بوده است.
فرهنگ آمریکا (موزه گوگنهایم در نیویورک)
وقتی موضوع توزیع زمین باشد، باید گفت که انگار آمریکایی ها گل سرسبد خلقت بوده اند و چنان مناظر سحرانگیزی دارند که هرگاه بخواهند میتوانند به آنها پناه ببرند. هوشیاری زیست محیطی این کشور برای حفاظت از زیبایی طبیعی در سرتاسر این قاره کاملاً به موقع بوده است.
برای ملوانان و کلاً همه کسانی که به ماهی علاقه دارند، سواحل بکر اطلس مین و فلوریدا و نیز سواحل اقیانوس آرام در کالیفرنیای شمالی، اورگون، و واشنگتن عالی هستند. آبهای آرامتر لانگ آیلند ساوند و خلیج چساپیک، یا نسواحل آرام گلف کوست و کالیفرنیای جنوبی نیز بی نظیرند. در این میان گریت لیکز در میدوست قرار دارند، که شبیه همه در یاها در دیگر قسمت های دنیا هستند.
دره مرگ در کالیفرنیا
در سرتاسر کشور چندین پارک ملی و منطقه حفاظت شده طبیعی وجود دارند، که بازدید کنندگان را به پیاده روی در اطراف مرداب های اور گلیدز در فلوریدا و کوهنوردی در کوههای وایت در نیوهمشایر، اسموکی در کارولینای شمالی و تنسی، با راکی در کلرادور وسوسه می کنند. پارک های وسیع غرب، با چشمه های آبگرم، آبشارها، و جنگل همیشه سرسبز یلواستون در ویومینگ؛ دره های رنگین کمانی زاین در یوتا درختان ماموت در کالیفرنیای شمالی، صخره های شگفت انگیز یوسمیت؛ و البته، گرند کانیون در آریزونا همگی مکانهایی برای لذت بردن از زیبایی های طبیعت بوده و روح این غول صنعتی محسوب میشوند. حتی بیابان ها جنگل پتریفاید در جنوب شرقی گرند کانیون، یا دره مرگ در موهاوی کالیفرنیا پناهگاهی برای دور شدن از تمدن هستند.
پارک ملی در مونتانا
در کشوری به وسعت ایالات متحده به سختی می توان همه را «آمریکایی» دانست. پس مردم از چه نژادی هستند: پروتستان های آنگلوساکسون سفید پوست کاتولیک های ایرلندی؟ اسپانیایی، لهستانی، ایتالیایی، آلمانی، یونانی، عرب، اسکاندیناویایی، روسی، یهودی، چک، آفریقایی، چینی، ژاپنی، ویتنامی، سو، تاواهو، چروکی با شاین؟ یا باید آنها را در دستههای نیویورکی و نیوانگلندی، جنوبی و تگزاسی، صیدوستی و هیلبیلی، یا در کل کالیفرنیایی قرار داد؟ شاید تهیه کردن یک فهرست جامع برای شناخت تنوع نژادی بی نظیر در میان افرادی که همگی آمریکایی نامیده می شود فکر خویی باشد. نهایتا متوجه می شوید که تعریف درست استفاده از واژه «آمریکایی» است؛ همین آمریکایی ها هستند که این فرهنگ را خلق کرده اند. افراد از چهار گوشه دنیا در اینجا جمع شده اند تا بعد از انقلاب، جنگ های داخلی و شورش ها به چنین موفقیت شگفت انگیزی دست یابند.
پارک ملی کالیفرنیا
اما تمدن به سبک آمریکایی بسیار سرگرم کننده است. هر کدام از شهرهای بزرگ ماجراهای خود را دارند . جنب و جوش، رنگ، سر وصداء مزه، و عطر بی نهایت، بوستون، واشنگتن، و فیلادلفیا ستونهای کلانشهر تاریخ آمریکا بوده، و به خود افتخار میکنند که هیچوقت چیزی را سخت نگرفتهاند. نیواورلئانز آش شله قلم کاری از شکوه و انحطاط گذشته، بخشی فرانسوی و بخشی در جنوب عمیق (Deep South)، اما همیشه پرشور و موزیکال است. سانتافه همتای اسپانیایی آن کمی آرامتر با فرهنگی غنی از هنرهای زیباست، اما در مورد شیکاگو هیچ چیز آرامی وجود ندارد. این شهر با معماری ساحلی یا میرات موسیقیایی خود هیچگاه دست از سویرایز کردن بازدید کنندگان برنمی دارد.
دالاس و هوستون تحقق جسارت رویای تگزاسی هستند و مزارع جای خود را به شهرهای غنی از نفت داده اند. حالا همین مزارع به میامی آفتابی و شیک رفته اند تا به رویاهای بیشتری تحقق ببخشند (و کمی از ثروت خود را در مغازه ها و رستوران های شیک ساوت بیچ خرج کنند).
لس آنجلس ستاره پرور و سان فرانسیسکوی ناپیرو آخرین نقاط شگفتی روی نقشه آمریکا در ساحل غربی هستند. شهرهای بزرگ و کوچک آمریکا همچون زمین بازی و کارگاه های خلق بهترین و گاهی بد توین، ابعاد توسعه بی وقفه شهری در قرن حاضر خودنمایی می کنند.
اگر از شگفتیهای دنیای حقیقی خسته شدند، میتوانید به جهان فانتزی یونیورسال استودیوز و دیزنی لند، یا دنیای پر زرق و برق لاس وگاس و دیگر تفریحگاه های ساحلی سرتاسر کشور بروید، در اینجا هیجان چنان با دقت طراحی شده که باعث استرس نشود (البته جدای از لاس وگاس) بقیه مکان های کاملا مناسب تفریحات خانوادگی هستند. کودکان در زندگی محلی نقش مهمی دارند، و آمریکایی ها بیشتر از همه می دانند که همه ما، بعضی اوقات، کودک هستیم.
آمریکایی ها عاشق بازی هستند. آنها ورزش های قدیمی اروپایی را به سبک خود دنبال میکنند. از میان این ورزش ها می توان به بیسبال و آنچه آنها فوتبال مینامند اشاره کرد؛ اولی برگرفته از بازی کریکت انگلیسی است و دومی چیزی برگرفته از مسابقات گلادیاتورهای رومی علاوه بر ورزش های پرتماشاچی، موج سواری، اسکیت، پاراسندینگ، و قایق سواری روی ماسه و فریزبی در تمام سواحل فلوریدا، کالیفرنیا، و هاوایی رایج هستند.
منهتن
شاید مهمترین ماجراجویی در سفر آمریکایی مواجهه با افرادی باشد که آمریکا را ساخته اند. نیوانگلندی های باحال، نیویورکی های سمج، تگزاسی های بلوف زن و جسور، کشاورزان میدوستی پرشور.
وقتی بخوبی با آمریکایی ها آشنا می شوید، می بینید که آنها به یک ملت یکدست و کسل کننده که شبیه هم هستند و مثل هم حرف می زنند و می خندند تبدیل نشده اند. مارتین لوتر کینگ حق داشت که با تجسم آمریکا بعنوان یک دیگ جوشان مخالف بود. به گفته او یک سوپ خوب سوپی است که بتوانید در آن طعم هویج، سیب زمینی، تره فرنگی و نخود را هم جداگانه و هم به شکل یک کل بچشید. هر بار که به این کشور بیایید، متوجه می شوید که دستور پخت تغییر کرده و طعم و عطر آن با قبل متفاوت است.
اقتصاد آمریکا بدون شک بزرگ ترین اقتصاد دنیا است. همین بس که تولید ناخالص داخلی در سال ۲۰۱۷ در حدود ۱۸/۵ تریلیون دلار بوده که به تنهایی ۲۲ درصد تولید ناخالص جهان را شامل می شود. واحد پول آمریکا دلار است که یک ارز مرجع بوده و در بازارهای جهانی از آن استفاده می شود. هم اکنون اقتصاد آمریکا رشد ثابتی دارد. اقتصاد این کشور به تحقیقات بهای زیادی می دهد و رشد سرمایه گذاری در آمریکا فوق العاده بالا است.
آمریکا بزرگ ترین تولید کننده نفت و گاز و دومین تولید کننده صنایع در دنیا می باشد. یکی از اصول اقتصاد آمریکا، آزادی زیاد در بخش خصوصی سازی است. که قوانین و مقررات دست و پا گیری سد راه آنها نیست و همجنین دولت دخالت کمی در این زمینه دارد. و باعث شده کشور آمریکا به تنهایی ۳۰ درصد کل میلیونرها و ۴۰ درصد میلیاردرهای جهان را داشته باشد.
صنعت سینمای آمریکا
ایالات متحده آمریکا با دسترسی به آبهای آزاد از طریق اقیانوس اطلس و آرام رونق خوبی در بخش حمل و نقل دریایی داشته باشد. هالیوود، صنعت سینمای آمریکا پرفروشترین و پردرآمدترین فیلم های تاریخ سینمای جهان را تولید کرده است و بازیگران معروفی در صنعت ایفای نقش می کنند. هم چنین معروف ترین خواننده ها و موزیسین ها هم در این کشور به فعالیت می پردازند.
شرکت ماکروسافت: بیل گیتس و پل آلن این شرکت نرم افزاری پایه گذاری کردند. که اکنون بازار غالب نرم افزاری و سیستم عامل های کامپیوتری در جهان را در اختیار دارد.
اقتصاد آمریکا (شرکت مایکروسافت)
شرکت اپل: بنایان گذار این شرکت استیو جابز بود. که کار خود را باساخت یک کامپیوتر شخصی شروع کرد.داشتن یک سیتم عامل منحصر به خود شرکت، کیفیت بالای محصولات ارائه شده و نوآوری در محصولات جدید باعث شد رتبه اول در فروش لب تاب و گوشی بدست آورد. هم اکنون بعد از آمازون ارزشمند ترین شرکت می باشد.
اقتصاد آمریکا (شکرت اپل)
شرکت اینتل: این شرکت توسط گردون مور تأسیس شد. ابتدا در زمینه حافظه کامپیوترها کار میکرد. ولی بعدا روی تولید ریزپردازنده ها متمرکز شد. هم اکنون در این زمینه یکی از شرکت های مطرح در جهان می باشد.
اقتصاد آمریکا ( شرکت اینتل)
شرکت آمازون: این شرکت توسط جف بزوس بنیان گذاری شد. که در ابتدا با کتاب فروشی آنلاین شروع کرد. و کار خود در فروش کلاهای دیگر شروع کرد. و هم اکنون هیچ کلای فیزیکی و دیجیتالی نمی توانید پیدا کنید که در آمازون پیدا نشود. آمازون بزرگترین مارکت پلیس دنیا است. هم اکنون جف بزوس ثروتمندترین فرد در جهان می باشد.
اقتصاد آمریکا ( یکی از انبارهای بزرگ آمازون)
شرکت ای تی اندتی: بزرگ ترین شرکت مخابراتی آمریکا می باشد.
از حدود حداقل ۲۵۰۰۰ یا شاید ۴۰۰۰۰ سال قبل که ماموت ها و گاومیش ها برای یافتن مراتع جدید سیبری را ترک کرده و از راه تنگه برینگ وارد آمریکای شمالی شدند. انسان نیز در این سرزمین سکونت کرد. شکارچیان مغولی، که احتمالاً نیاکان قبایل سرخپوست بعدی بودند، گاو میش ها را تا آلاسکای امروزی دنبال کردند.
در طول قرن ها، برخی از آنها به سمت ساحل اقیانوس آرام و شرق این قاره نقل مکان کردند. بین سالهای ۵۰۰ قبل از میلاد و ۵۰۰ بعداز میلاد، هوییها و زونیها جوامع کشاورزی را در میان دیوارهای خشتی پوئبلوس در نیومکزیکو و آریزونا تاسیس کردند. در سال ۱۵۰۰، تنها قبایل چادر نشین سرخپوستانی بودند که میان جنگل های رودخانه میسی سی پی و کوه های راکی زندگی می کردند. قبایل ساکن امتداد ساحل شرقی کشاورز بودند، اما چرخ، ابزار فلزی و اسب نداشتند و تنها حیوان زندگی آنها سگ ها بودند.
ورود اروپاییان
اولین افراد غیر قبیلهای، نورسهای گرینلند بودند، که بین ۱۰۰۱ و۱۰۱۵ به نیوفاندلند رسیدند، و بعد بدون برجای گذاشتن هیچ ردپایی ناپدید شدند. اما اسپانیایی ها اینطور نمودند. ساعت ۱۰ شب ۱۱ اکتبر سال ۱۴۹۲ بود که کاپیتان جنوایی، کریسف کلمب، خادم پادشاهی اسپانیا، بهمراه نگهبان خود به نور پریده رنگی در افق غربی می نگریست. بعدها مشخص شد که این نور از یک جزیره در باهاما، درست در ۶۱۲ کیلومتری جاییکه قرنها بعد میامی بیچ نام گرفت، بود. با اینکه کلمب در فقر در گذشت، اما باید گفت که او کاشف آمریکاست.
پنج سال بعد، جان کایوت، یک ملوان جنوایی دیگر، قدم به نیوفاندلند گذاشته و آنقدر در آنجا ماند که انگلستان، تحت پادشاهی هنری هشتم، توانست ادعای مالکیت آمریکای شمالی را کند. اما یک نقشه ساز از نام آمریگو وسپوچی، یک کاوشگر ایتالیایی، برای نامگذاری شمال و جنوب این قاره استفاده کرد.
تاریخ آمریکا کشف این قاره توسط کلمب
سال ۱۵۱۳ اولین اروپایی ها به سرزمین اصلی ایالات متحده آتی پا گذاشتند. در آن زمان خوان پونسه دلئون، کاوشگر اسپانیایی در جستجوی چشمه جوانی به اینجا رسید. در سال ۱۵۶۵، پادشاهی اسپانیا در نزدیکی سن آگوستین امروزی، یک قلعه ساخت که اولین سکونتگاه دائمی این سرزمین بود.
انگلیسی ها کاوش را در سال ۱۶۰۷ بصورت جدی آغاز کردند. آنها بعد از بررسی دقیق آنچه بعدها کالیفرنیا نام گرفت و برخی مناطق ساحل شرقی اولین سکونتگاه را در جیمز تاون، ویرجینیا بنا کردند. بعدها در ۱۱ نوامبر ۱۶۲۰، بیش از ۱۰۰ نفر در فرار از اعدام های مذهبی در اروپا، سوار بر کشتی میفلاور، کیپ کاد، ماساچوست، را دیدند.
دموکراسی آمریکایی ریشه در عهد میان این «زائران» دارد، پیمان می فلاور، که قوانین آن مورد پذیرش اکثریت بوده و همه از آنها تبعیت می کردند. آنها در خلیج پلیموث یک اجتماع تشکیل داده و ماهیگیری و کشت ذرت را از قبایل مجاور آموختند. نیمی از زائران در اولین زمستان سخت جان باختند. بازماندگان و ۹۰ سرخپوست وامبانواگ بعد از برداشت محصول جشن بوقلمون وحشی و مرغ آبی برگزار کردند، که یکی از عیدهای شکر گذاری اولیه بود.
در سال ۱۶۲۶، سرخپوست های منهتن جزیره خود را با قیمت افسانه ای ۲۴دلار به کمپانی هلندی وست ایندیا فروخته و نیو آمستردام بعنوان یک شهر ملوانی کلاسیک مملو از میخانه ها و پاتوق های قاچاقچیان و تاجران قاچاق ساخته شد. جدای از چند مزرعه، هلندی ها زیاد روی ملک های آمریکایی خود سرمایه گذاری نمی کردند و بیشتر انرژی خود را روی کمپانی ایست ایتدیز متمرکز کردند.
نیوانگلندی های زیرک به سمت وست چستر ولانگ آیلند رفته و انگلستان به هلندی ها فشار آورد تا از آنجا بروند. در سال ۱۶۶۴، با حضور نیروهای بریتانیایی در بندر، پیتر استوی وسانت فرماندار هلندی، بدون شلیک حتی یک گلوله اجازه داد تا نیو آمستردام به نیویورک تبدیل شود. با این حال، بعضی از خانواده های هلندی، مانند روزولت ها، در همانجا ماندند. دو تن از اعضای همین خانواده بعدها رئیس جمهور ایالات متحده شدند.
بومیان آمریکا
بسوی انقلاب
با توسعه امپراطوری بریتانیا در اواسط قرن ۱۸ام. این پادشاهی تصمیم گرفت که مستعمرات آمریکایی نیز در هزینه ها و دفاع از آن سهیم شوند. مستعمرات نیز در عین پذیرش اختیارات سلطنتی در امور خارجی خواستار آزادی و حقوق و مزایای مشابه دیگر انگلیسی ها شدند. اما بین ۱۷۶۴ و ۱۷۶۷ مجموعه ای از مالیات های خاص برای روزنامه ها و استاد قانونی) و کمرگ واردات (روی شکر، ابریشم، لیدن، رنگ، سرب، کاغذ، و چای) باعث شد تا ساکنین مستعمرات احساس کنند که با آنها مانند انگلیسی های خارج از موطن برخورد نمی شود. کریستوفر گدزدن، رهبری از کارولینای جنوبی، به این نتیجه رسید که: «دیگر هیچکس نیوانگلندی نیست، هیچکس نیویورکی نیست، همه ما آمریکایی هستیم».
گروه های معروف به «پسران آزادی» در نیویورک و بوستون تشکیل شده، به خانه های خراج گذاران سلطنتی حمله کرده و وسایلشان را به آتش کشیدند، ساموئل آدامز، مبلغ و شورشی در بوستون، رقص های دور درخت آزادی را رهبری می کرد. درخت آزادی یک نارون قرمز بود که مقامات نمادین از آن آویخته می شدند. ناآرامی ها بالا گرفت، بریتانیا دو هنگ به بوستون فرستاد. در مارس ۱۷۷۰، جلوی اداره گمرگ بوستون مردم گاردها را با گلوله برف زدند. این حمله جدی تر شد و نیروهای بریتانیایی با شلیک گلوله چهار بوستونی را کشتند.
بومیان آمریکا
پن آزاد
در سال ۱۶۸۱، ویلیام بن در فیلادلفیا یک مستعمره تأسیس کرد. این کویکر پرانرژی از لندن، ایالت پنسیلوانیا را بهشت کسب و کار آزاد و تسامح مذهبی نامید. سوئی ها، فنلاندی ها، و هلندی ها که از قبل در این شهر زندگی می کردند که کشاورزانی که از انگلستان، فرانسه و آلمان آمده بودند به او پیوستند.
جشن چای بوستون
با لغو بیشتر مالیات ها، سه سال در صلح و شکوفایی گذشت. اما مالیات روی چای باقی ماند. در حالیکه فیلادلفیا و نیویورک تظاهرات کردند. پسران آزادی سم آدامز (که لباس سرخپوست های موهاک را پوشیده بودند) در بندر بوستون وارد عرشه به کشتی بریتانیایی شده و بار آن را به دریا ریختند، جشن چای بوستون در ۱۷۷۳ باعث شد تا جورج سوم بگوید، «مستعمرات یا باید تسلیم شوند و یا پیروز» و آمریکایی ها پذیرفتند.
مستعمره های آمریکایی، در سپتامبر ۱۷۷۴ اولین کنگره قاره ای در فیلادلفیا برای هماهنگی اپوزوسیون را تشکیل دادند . دو پاره، ماساچوست رهبری را بدست گرفته، خود را یک «ایالت آزاد» نامیده، و برای مقاومت در برابر حمله بریتانیایی ها با سلاح و مهمات انبار شده در کانکورد آماده شد، بریتانیایی ها ۱۲۰۰۰ نیرو به بوستون اعزام کردند و در آوریل ۱۷۷۵، یک هیات نمایندگی با شورشیان وارد مذاکره شد. گفته می شود که پل ریویر برای هشدار درباره پیشروی بریتانیایی ها در کانکورد با اسب از همه دهکده های میدل اسکس تاخت، اولین مقاومت در الکسینگتون صورت گرفت، اما روی پل کانکورد بود که کشاورزان آماده نبرد با بریتانیایی ها رودررو شده و صدای شلیک آنها در سرتاسر جهان پیچید.
جشن چای بوستون
علیرغم فشارهای کنگره قارهای دوم برای استقلال، با رهبری جان هنکاک از ماساچوست، توماس جفرسون از ویرجینیا، و بنجامین فرانکلین از پنسیلوانیا، بسیاری هنوز به روابط جدی با بریتانیا میلی نداشتند. با این وجود، در ۴ جولای ۱۷۷۶، اعلامیه استقلال، با اصول «حق حیات، آزادی، و شادی» امضاء شد. جنگ به مدت هفت سال ادامه داشت و کشاورزان در یک نبرد فرسایشی با بریتانیایی ها جنگیدند. بعد از نبرد لانگ آیلند در آگوست ۱۷۷۶، بریتانیا در ادامه جنگ کنترل نیویورک را بدست گرفت. فیلادلفیا در سال ۱۷۷۷ سقوط کرد و جورج واشنگتن و نیروهای اندک او زمستان را در دره فورج در همان نزدیکی سپری کردند.
بریتانیایی ها کنترل ساحل اطلس را نیز بدست آورده و در ساوانا و چارلستون نیز به پیروزی هایی دست یافتند، سپس، نیروهای آمریکایی به سمت شمال و ویرجینیا پیشروی کرده و توانستند در طول راه تمام پایگاه های بریتانیایی را بگیرند. در آن زمان، پشتیبانی فرانسوی ها در یک اقدام مشترک با واشنگتن به کمک آنها آمد و طی آن ۱۵۰۰۰ نیرو توانستند نبرد قاطعانه یورک تاون را رقم بزنند. در ۱۷ اکتبر ۱۷۸۱، سربازان بریتانیایی لرد کورنوالیس محاصره شدند، بعد از دو سال مذاکره با رهبری بنجامین فرانکلین، صلح پاریس در ۳ سپتامبر ۱۷۸۳ به جنگ انقلابی پایان داد.
گسترش جمهوری جدید به سمت غرب
نیویورک اولین پایتخت ایالات متحده آمریکا بود و در ۳۰ آوریل ۱۷۸۹ در یک بالکن رو به وال استریت بود که جورج واشنگتن بعنوان اولین رئیس جمهور شروع بکار کرد. او که شخصیت بزرگی داشت اما فاقد استعداد سیاسی بود مردان مستعدی را دور خود جمع کرد که از آن میان می توان به توماس جفرسون بعنوان وزیر امورخارجه و الکساندر همیلتون بعنوان وزیر خزانه داری اشاره کرد.
معاون او جان آدامز پسر عمه سم، شورشی جشن چای بوستون بود، جفرسون در دفاع از دموکراسی جدید موانعی بر سر راه داشت. اولین نظرسنجی ایالات متحده (۱۷۹۰) نشان داد که از حدود ۴ میلیون جمعیت این کشور ۷۰۰,۰۰۰ نفر برده های سیاهپوست هستند. جفرسون که خود در مزرعه ویرجینا مالک چند برده بود نوید «آزادی کامل» را داد و اظهار کرد که در صورت عدم دستیابی به آن ایالات متحده با مشکل روبه رو خواهد شد.
جورج واشنگتن اولین رئیس جمهور آمریکا
جفرسون در سال ۱۸۰۰ بعنوان رئیس جمهور انتخاب شد، و اوایل سال بعد شهر واشنگتن نزدیک رودخانه پوتوماک در امتداد ساحل شرقی بعنوان پایتخت جدید انتخاب شد. جدای از کاخ سفید و کاپیتول، در این شهر چیزی بیش از چند مهمانخانه لکنتی، که سناتورها و نمایندگان کنگره باید در آنها کف زمین می خوابیدند، وجود نداشت.
یکی از مهمترین پیروزی های ریاست جمهوری جفرسون خرید لوئیزیانا در سال ۱۸۰۳ بود. این قلمرو فرانسوی از رودخانه می سی سی پی، تا کوههای راکی، به وسعت ۲٫۱۴۴٫۵۲۰ کیلومتر مربع، کشیده شده بود، که کمی بیش از دو برابر اندازه کشور در آن زمان بود. ناپلئون که در آن زمان بخاطر قیام ها در هائیتی و جنگ با بریتانیا مشغله زیادی داشت این زمین را به ۱۵ میلیون دلار فروخت. سال بعد، کاپیتان مریودر لوئیس و ستوان ویلیام کلارک از سن لوئیس به قصد کاوش در غرب راهی اقیانوس آرام شدند.
هدف از این سفر اکتشافی نه تنها تنبیت ادعای آمریکا برای مالکیت قلمرو اورگون، بلکه اندازه گیری موقعیت سرخپوست ها در شمال غرب نیز بود. بسیاری مظنون بودند که بریتانیا قبایل بومی را علبه گسترش آمریکا به غرب ترغیب می کند. این مسئله و نیز منافشه بر سر حقوق تجارت آزاد در طول تحریم دریایی ناپلئون از طرف بریتانیا باعث شد تا در دوران ریاست جمهوری جیمز مدیسون، از ۱۸۱۲ تا ۱۸۱۴ جنگ دیگری با بریتانیا شروع شود. ایالات متحده به کانادا حمله کرد، و تکامسه رهبر بزرگترین قبیله را کشته و خانه های پارلمانی در پورک تورنتو فعلی) را به آتش کشید، بریتانیایی ها در فورت نیاگارا و بوفالو این حملات را تلافی کردند. واشنگتن مورد حمله قرار گرفته و کاخ سفید به آتش کشیده شد.
بسوی غرب
در دوران ریاست جمهوری اندرو جکسون، مرز آمریکا به سمت غرب گسترش یافته بود. صیادان و شکارچیان رویاه در دهه ۱۸۳۰ در صدر پیشگامان از رودخانه میسوری تا کوههای راکی بودند. در دهه ۱۸۴۰، هزاران روستایی، در گاری های روکش دار به سمت اورگون حرکت کردند. گفته می شد که پیشروی آمریکا به سمت اقیانوس آرام «سرنوشت آشکار» این ملت است. آمریکایی های دیگر نیز به آنطرف مرزهای آمریکایی و پسوی تگزاس رفتند که در آن زمان تحت مالکیت مکزیک بود.
با رسیدن سال ۱۸۳۶ تعداد آنها به ۲۰٫۰۰۰ هزار نفر رسید که نسبت به مکزیکیها چهار به یک بودند. آنها به سیستم اسب داری، زین زدن، و شکار مکزیکی علاقمند بودند، اما علیه دولت اقتدارگرا قیام کردند. تگزاس، بعد از نبردهای جدی در تلافی قتل عام مکزیکی ها بدست آمریکاییان در آلامو، به ستاره تنهای جمهوری مستقل تبدیل شد. این ایالت در سال ۱۸۴۵ ضمیمه ایالات متحده شد.
تاریخ آمریکا (کاخ سفید توسط انگلیسی هابه آتش کشیده شد)
در تمام دوره گسترش مرزهای آمریکا به سمت غرب، مسئله برده داری وخیم تر شد. برده ها ۴۰ درصد جمعیت ایالت های جنوبی را تشکیل می دادند، و تا زمانیکه پنبه «پادشاه» (رونق داشت) بوده و دو سوم صادرات ایالات متحده را تشکیل می داد، جنوبی ها احساس می کردند که کار در مزارع پنبه، برده داری را توجیه می کند. وقتی در کارولینای جنوبی و ویرجینیا شورش هایی برپاشد، سرکوب بی فایده بود، و مقررات حکومت نظامی سنگین مقرر شدند، و مالکان گشت شبانه داشتند، و آموزش خواندن و نوشتن به برده ها مطلقا ممنوع بود. در شمال، جمعیت جدیش طرفدار لغو برده داری در سال ۱۸۴۰ به ۲۰۰٫۰۰۰ نفر رسید. از آنجا که مالکان پرده ها می توانستند برده های فراری به شمال را باز گردانند، یک «خط آهن زیرزمینی» برای کمک به فرار برده ها به شمال و کانادا راه اندازی شد.
با رسیدن دهه ۱۸۵۰، موضوع سیاسی حقوق در ایالت باعث شد تا دست جنوبی ها بازتر شود. ایالت های طرفدار برده داری روی حق تصمیم گیری در مورد امور خود بدون دخالت دولت فدرال اصرار داشتند.
در سال ۱۸۵۴ حزب جدید جمهوریخواه بر پایه ضدبرده داری شکل گرفت و در انتخابات ریاست جمهوری ۱۸۶۰ شمال، جایگاه ویژه ای یافت. دموکرات ها بر سر این موضوع اخلاق پیدا کردند که آیا قلمروهای غربی جدید باید اجازه برده داری را بدهند یا نه، و اینکه آیا ایالت های جنوبی باید علاوه بر نماینده رسمی دموکرات ها کاندید خود را داشته باشند یا نه. جمهوری خواهان آبراهام لینکلن را انتخاب کردند، کسی که شخصیت وطنی او در ایالت های میانه غربی حمایت کافی جذب کرده و بدین ترتیب پیروزی در مقابل دموکرات های از هم گسیخته تضمین می شد.
کارولینای جنوبی برای جدایی از اتحاد رهبری می سی سی پی، آلاباما، فلوریدا، جورجیاء لوئیزیانا، و تگزاس را بر عهده گرفت. دلیل آن هم این بود که شمال مردی را انتخاب کرده بود که نظرات و اهدافش علیه برده داری بودند. در حقیقت، اهداف لینکلن چندان ساده نبودند.
تاریخ آمریکا (جنگ های داخلی آمریکا)
کشور سرخپوست ها
نبرد بر سر زمین و ثروتهای نهفته در آن برعلیه بومیانی بود که مدت ها قبل از ورود اروپایی ها به خاک آمریکا در آن ساکن بودند، این نبرد بعد از جنگ داخلی به اوج خود رسید، و دولت با صدور دستور فتح عرب قبایل را از این مناطق بیرون کرد. علیرغم پیروزی هایی مانند نبرد لیتل بیگ هورن، حملات سفید پوست ها بی وقفه بود، و رئیس جف، از قبیله نز پرس این حقیقت را بخوبی درک کرده بود.
او به مردم خود گفت: از زمانیکه یک پسر بچه بودم بار سنگینی بر دوش دارم. در آن زمان فهمیدم که ما نمی توانیم مقابل سفید پوست ها بایستیم. ما مثل آهو هستیم و آنها مانند خرس. ما کشور کوچکی داشتیم. اما کشور آنها بزرگ بود. ما می خواستیم همه چیز همانطوری بماند که روح بزرگ خواسته است. اما سفید پوست ها این را نمی خواستند. اگر کوهها و رودخانه ها هم جلوی راه سفید پوست ها بایستند آنها را تغییر خواهند داد.
لینکلن برای سردبیر روزنامه نیویورک اینطور نوشت: «هدف عالی من در این مبارزه نجات اتحاد است و نه تجات یا لغو برده داری». اما قبلاً گفته بود: «من بر این باورم که این دولت نمی تواند به وضعیت تیمی برده نیمی آزاد ادامه دهد»و
در فوریه ۱۸۶۱، ایالات متحده آمریکا جفرسون دیویس، یک کهنه سرباز آریستوکرات، را بعنوان رئیس جمهور جنگ داخلی انتخاب کرد. آرکانزاس، تنسی، ویرجینیا، و کارولینای شمالی به این اتحاد پیوستند. اما کنتاکی، میسوری، مریلند و دلاور نپیوستند. ژنرال رابرت لی، رهبر نظامی ویرجینیا، بیش از حد، مردد بود، او در ژانویه ۱۸۶۱ نوشته «من مصیبتی بزرگتر از فروپاشی اتحاد را نمی توانم برای کشور تصور کنم، با این وجود، اتحادی که تنها با شمشیر و سرنیزه حفظ شود، و نزاع و جنگ داخلی، جای عشق و محبت برادری را بگیرد، برای من ارزشی ندارد»، این قهرمان برده های خود را آزاد کرد، اما به جنبش جنوبی ها پیوست.
در ۱۲ آوریل ۱۸۶۱، نیروهای کارولینای جنوبی پایگاه نظامی ایالات متحده در فورت سامتر را به آتش کشیدند، و جنگ داخلی شروع شد. این جنگ چهارساله وحشتناک بود. لحظات بزرگ قهرمان پروری در نبردهای آنتیتام (مریلند)، گتیسبورگ (پنسیلوانیا)، فردریکسبورگ ویرجینیا)، شایلو (تنسی)، و ویگسبورگ می سی سی پی) نقطه عطف پیروزی ها در میدان های جنگ سرد، مملو از بیماری، و به سبک چریکی بودند کشته شدگان اسهال خونی، تیفوس، و مالاریا بیشتر از تعداد کشته های گلوله و سرنیزه بودند.
جنوب، ارتش خوب و افسران آموزش دیده ای داشت، اما شمال در صنعت، خط آهن، و تولید اسلحه برتر بود، و علیرغم برخی مشکلات در رهبری نظامی توانست پیروز شود. در حالیکه لی شکوه کلاسیک و توماس جکسون واقع گرایی جبری را به ارتش جنوب هدیه کردند، اولسیس گرانت و ویلیام شرین قدرت اراده و نیروی بی رحم را به رخ کشیدند.
آمریکا درسال ۱۸۶۱ کمپ افسران آمریکایی
بعد از آنکه گرانت پایتخت اتحاد ریچموند، ویرجینیا، را گرفت لی تسلیم نامه جنوب را در آپوماتو کس در ۹ آوریل ۱۸۶۵ تحویل داد. پنج روز بعد، لینکلن در تئاتر فورد در واشنگتن بدست جان ویلکز بوث، بازیگر و طرفدار اتحاد، ترور شد.
بازسازی
بخاطر گستردگی جنگ داخلی همه شهرها از جورجیا گرفته تا آتلانتا و ساوانا با خاک یکسان شدند. اقتصاد جنوب آسیب بسیاری دیده و بانک ها منحل شدند. محصول پنبه سال ۱۸۶۰ نتوانست تا سال ۱۸۷۹ به جایگاه قبلی خود باز گردد. با نقل مکان مزرعه دار های آریستوکرات به شمال و غرب یا خارج از کشور به انگلستان، مکزیک، یا برزیل، کشاورزان سفیدپوست فقیر کار روی زمین ها را شروع کردند. شمال اما شکوفا شد. جنگ طبقه جدیدی از میلیونرها را ساخته بود راکفلر در نفت و زمینگتون در اسلحه (بعدها ماشین تحریر)، بیش از ۸۰۰٫۰۰۰ مهاجر در طول جنگ روانه شمال شده بودند و طی ۱۰ سال بعد بیش از ۳ میلیون نفر دیگر به آنها اضافه شدند.
۴ میلیون آفریقایی-آمریکایی که با پیروزی اتحاد آزاد شده بودند با مشکلات بیشتری مواجه شدند، بعد از فروکش شدن خوشحالی اولیه زیر یوغ «کدهای سیاه» رفتند که براساس آن حق رأی، شهادت علیه سفید پوستها، حمل اسلحه، با حضور در پاتوق های همیشگی سفید پوست ها را نداشتند، دولت واشنگتن نتوانست روی عهد «۴۰ آکر زمین و یک قاطر» برای هر برده آزاد متعهد بماند، مهمترین دستاورد مثبت هیات آزادمردان تأسیس بیمارستان ها و مدارس جدید بود. اما بسیاری از آفریقایی- آمریکایی ها بیش از زمانیکه برده بودند با خشونت و تا امنی روبه رو شدند، و با تاسیس سازمان نژاد پرست کو کلوکس کلان در تنسی در سال ۱۸۶۶ وحشت در سرتاسر جنوب گسترش یافت.
قوانین بازسازی دولت فدرال جای خود را به دولت های سرکش جنوبی دادند و شمالی ها و آفریقایی- آمریکایی ها با حمایت نیروهای فدرال بدنبال «محافظت برابر از قوانین» بودند. با اینحال، در دوران ریاست جمهوری روترفورد هیس قوانین فشار لغو شده، و آفریقایی – آمریکایی ها جنوب تا سه نسل در برزخ بودند.
صحنه جهانی
با رسیدن سال ۱۹۱۴، آمریکا خود را به یک قدرت پیشگام جهانی تبدیل کرده بود. خط آهن، فولاد، تفت، و منابع کشاورزی گسترده، ثروت هنگفتی را برای این کشور بهمراه آوردند. از ۱۸۶۰ تا ۱۹۲۰، جمعیت این کشور سه برابر شده و از ۳۱ میلیون به ۱۰۶ میلیون تقر رسید. این سالها دوره مهاجرت گسترده بود: ۴ میلیون بریتانیایی، ۴ میلیون ایرلندی، ۶ میلیون آلمانی، بیش از ۲ میلیون اسکاندیناویایی، بعلاوه ایتالیایی ها، لهستانی ها، چک ها، اتریشی ها، مجارها، صرب ها و روس ها . مردمان شمال ارویا به غرب و به سمت زمین های کشاورزی رفتند. اهالی جنوب و شرق آسیا و عمدتا ایرلندی ها به شهرهای شرقی و غرب میانه روانه شدند. یهودیان وارد صنعت مواد غذایی شدند. فنلاندی ها سراغ معادن رفتند، و پرتغالی ها وارد صنعت نساجی شدند. چینی ها در معادن و روی خط آهن کار می کردند و زمانیکه آمریکایی های سفید پوست نگران مشاغل خود شدند. قوانین ضد شرقی چینی ها را با مشکل مواجه کرد جلبش اتحاد په تجاری یا کار سازمان یافته خواستار سهم خود از سود بود. همین مسئله منجر به اعتصاب، تظاهرات و اختلافات جدی میان کارگران و شرکت ها شد.
آمریکا در سال ۱۸۶۷ آلاسکا را از روسیه خرید و با مذاکره بر سر مزایای تجاری و نظامی با جزایر مهم اقیانوس آرام هاوایی را جذب خود کرد. ایالات متحده در دریای کارائیب نشان داد که در دیپلماسی بسیار زیرک است. در پایان جنگ با اسپانیایی ها در ۱۸۹۸ آمریکا توانست پورتوریکو و گوام (در اقیانوس آرام) را گرفته، فیلیپین را اشغال کند، و در استقلال کوبا نقش پدرخوانده را ایفا کند. در دورانی که کشورهای کهن در میدان های جنگ اروپا می جنگیدند، آمریکا خود را برای صحنه جهانی آماده می کرد. وودرو ویلسون، پسر یک وزیر پروتستان، طعم و عطر اخلاق و تعلیم را وارد عرصه ریاست جمهوری کرد ویلسون بعد از کمک به متفقین برای پیروزی در مقابل آلمان یک برنامه پیچیده برای تاسیس سازمان ملل در مذاکرات صلح ورسای ارائه کرد.
نیویورک در قرن ۱۹
شکوفایی و رکود
آمریکا، بعد از انقلاب روسیه، گرفتار ترس از کمونیسم شد. مجلس ایالت نیویورک پنج عضو سوسیالیست خود را بخاطر سیاست هایشان اخراج کرد، و در سال ۱۹۲۷، دو آنارشیست ایتالیایی تبار به اتهام قتل یک مامور پرداخت دستمزد کارخانه تولید کفش در ماساچوست اعدام شدند. بسیاری بر این باور بودند که هیات منصفه بیشتر از آنکه به مسئولیت خود اهمیت بدهند نگران سیاست های آنارشیستی بودند.
اما دهه ۱۹۲۰ شگفتی های خود را نیز داشت: جاز، رادیو، فیلم های صامت و اتومبیل که تا پایان دهه تعداد آنها به ۲۶ میلیون رسید. در این دوران مادی گرایی به اوج رسید. همانطور که رئیس جمهور کالوین کولیج گفت «کسب و کار آمریکا، کسب و کار است» و آمریکا دوران شکوفایی را سپری کرد.
رشد شهرهای بزرگ با افزایش جمعیت مهاجر تهدیدی برای اصول شهرهای کوچک و مناطق روستایی آمریکایی بود. ممنوعیت الکل در سال ۱۹۲۰ بر پایه استدلال های اخلاقی توجیه شده اما دنیای جنایتکاران را ساخت. در سال ۱۹۲۸، هربرت هوور، یک طرفدار حقوق بشر در جنگ جهانی اول و نماینده کسب و کار آمریکا، با امیدهای والا وارد کاخ سفید شد، او گفت «فقر از این کشور رخت خواهد بست».
اما سال بعد بورس اوراق بهادار نیویورک سقوط کرد و آمریکا دچار رکود شد. بین ۱۹۲۹ و ۱۹۳۲، ۵۰۰۰ بانک تعطیل شدند. با رسیدن سال ۱۹۳۳ یک سوم جمعیت بیکار بودند. در حالیکه میوه، سبزیجات و غلات فراوان بودند مردم گرسنه مانده بودند. با اینکه ذغال فراوان بود خانه ها سرد بودند و آمریکا از شکست پرهیزگاری کلاسیک خود مبهوت مانده بود.
در سال ۱۹۳۳، فرانکلین دی روزولت اقدامات اجتماعی و اقتصادی «صد روزه» را برای غلبه بر مشکلات آغاز کرد. او با روابط عمومی فوق العاده خود با برنامه «گپ های دوستانه» در رادیو در دل مردم جا پیدا کرد و توانست منع قانون الکل را اجرا کند. «قرارداد جدید» روزولت مصیبت رکود را عقب راند، اما رکود اقتصادی تا پایان جنگ جهانی دوم پایان نیافت.
جنگ جهانی دوم و بعد از آنچه بعد از رویکرد بین المللی گرایی وودرو ویلسون، آمریکا راحتی در انزوا را انتخاب کرد. حتی روزولت در سال ۱۹۳۶ گفت، «ما از تعهدات سیاسی که ما را درگیر جنگ های خارجی کنند دوری می کنیم». اما این سیاست بیطرفانه بعد از جنگ صاعقه وار آلمان علیه بلژیک، فرانسه و هلند ادامه نیافت، کنگره نیروهای لازم برای کمک به متفقین را آماده کرد اما همچنان در برابر اعزام نیرو مقاومت می کرد. حمله ژاپن به بندر پرل هاربر در ۷ دسامبر ۱۹۴۱ به همه تردیدها پایان داد.
روزولت در سال ۱۹۴۴ در اقدامی بی سابقه برای دور چهارم ریاست جمهوری نیز انتخاب شد، اما بعد از مقاومت طولانی در برابر بیماری فلج اطفال در آوریل ۱۹۴۵ و قبل از پیروزی نهایی، از دنیا رفت، هری ترومن مسئول تصمیم گیری درباره استفاده از بمب اتم در پایان جنگ علیه ژاپن بود. آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم به تنها قدرت دنیا تبدیل شد که در جنگ آسیبی به آن وارد نشده بود، در حقیقت، در همین دوران بود که اقتصاد آمریکا شکوفا شد: شرکت های آمریکایی همچون بوئینگ و جنرال الکتریک و نیز کوکاکولا و کسب و کار فیلمسازی هالیوود همگی جنگ خوبی داشته و سر بلند ظاهر شدند. برای بسیاری این دوران عالی بود، هرچند در طول سالهای صلح نابرابری و تنش های قومی در سرزمین آزادی منجر به اختلافات داخلی شد.
سقوط اریزونا در پرل هاربر
حقوق مدنی
دهه ۱۹۵۰ عصر اعتماد بنفس و شکوفایی بود. اتومبیل ها بزرگ بودند، لباس ها پررنگ و دی جی آلن فرید برای آشنایی سفید پوستان با ریتم سیه پوستان و بلوز اصطلاح «راک اند رول» را ساخت. الویس آرون پریسلی در ممفیس به سان استودیو قدم گذاشت و بعد از آن به یک ستاره جاودان تبدیل شد.
در میانه این دهه، در ۱۹۵۵، پرزیدنت آیزنهاور اولین مشاوران نظامی را به ویتنام اعزام کرد. همان سال، دکتر مارتین لوتر کینگ اولین بایکوت اتوبوس سیاهپوستان را رهبری کرد، و سال بعد، دادگاه عالی قانون تفکیک اتوبوس ها را لغو کرد. جاده برابری حقوق سیاهپوستان در دست ساخت بود.
در ۲ سپتامبر ۱۹۵۷، به دانش آموز سیاهپوست برای روز اول مدرسه در لیتل راک، آرکانزاس از خانه بیرون آمدند. از آنجا در مدرسه آنها به تازگی قانون تفکیک لغو شده بود، مردم در اینباره خشمگین بودند، و گارد ملی برای حفاظت از مدرسه اعزام شد. اما ۲۳ روز طول کشید، ۱۰۰۰۰۰ نیروی گارد ملی، ۱۰۰۰ دسته چترباز، دستور دادگاه، و مداخله شخص آیزنهاور و بالاخره این نه دانش آموز توانستند وارد مدرسه شوند. موضوع تبعیض نژادی و برابری شهروندی همچنان ادامه یافت تا اینکه در سال ۱۹۶۴ قوانین حقوق مدنی تصویب شدند.
دوره کندی
در اوایل دهه ۱۹۶۰، جان اف کندی، با اختلاف اندکی با ریچارد نیکسون، بعنوان رئیس جمهور انتخاب شد، نیکسون بعد از مشکلاتی با مطبوعات در کمپین خود اذعان کرد، «دیگر نیکسون را در حال امر و نهی کردن نخواهید دید». اما این گفته او در میان همه به حقیقت نپیوست. پرزیدنت کندی در راستای ژست آمریکایی ، قول داد که می تواند تا پایان دهه یک انسان را به فضا بفرستد.
کندی، بهمراه برادرش بابی بعنوان دادستان، در دوران سختی کار می کرد. بابی سعی کرد با کمک ادگار هوور، رئیس FBI جنایات سازمان یافته را ریشه کن کند. به گفته هوور تهدید اصلی از جانب «دشمن داخلی»، خطر سرخ (به معنای کمونیستها) بود. در عین حال، کندی باید با سرخ های حقیقی در آنطرف میامی، در کوبای فیدل کاسترویی می جنگید. هرچند شاید کار اشتباهی بود، اما کندی ۱۶۰۰ یاغی آموزش دیده سازمان سیا را برای حمله به کوبا اعزام کرد. گویایی ها با خسارات بسیار به سادگی شکست خوردند، و نتیجه به شکست مفتضحانه خلیج پیگز شهرت یافت.
آلاسکا و هاوایی
در پایان دهه ۱۹۵۰، ایالات متحده آمریکا همچنان از نظر وسعت در حال گسترش بود. در سال ۱۹۵۹ آلاسکا و هاوایی به ایالت های ۲۹اُم و ۵۰ اُم این کشور تبدیل شدند.
روسیه در کوبا پایگاههای موشکی تأسیس کرد. پروازهای شناسایی آمریکا آنها را ردیابی کردند. و در ۲۲ آوریل ۱۹۶۲ کندی خواستار عقب نشینی آنها شد. آمریکا برای روسیه تحریم دریایی و هوایی وضع کرد و جهان شش روز نفس را در سینه حبس کرد. خروشوف رئیس جمهوری روسیه برای حفظ وجهه و جلوگیری از یک حمله دیگر به کانادا موشک ها را پس گرفت.
با شروع شکوفایی در دهه ۱۹۶۰ آمریکا دوباره توانست جان سالم از مهلکه بدر ببرد. حالا دیگر تفکر جمعی بسوی چگونگی زندگی معطوف شده بود. در سال ۱۹۶۲، بیپتی فریدان، فعال حقوق زنان و روزنامه نگار، کتاب عرفان فمینیستی را منتشر کرد. او در سال ۱۹۶۶ سازمان ملی زنان را تاسیس کرد، اما تنها در سال ۱۹۷۴ بود که دادگاه عالی قانون دستمزد برابر برای زنان را صادر کرد. جنبش حقوق مدنی دهه ۱۹۶۰ و همچنین جنبش ضد جنگ به سرتاسر کشور گسترش یافت، که هیپی ها و بچه های حمل کالیفرنیا سردمدار آنها بودند.
عشق و مرگ
در اواسط دهه ۱۹۶۰، سن فرانسیسکو به مرکز انقلاب هیپیها تبدیل شد. در ۱۹۶۷، محله هایت- اشبِری مملو از مردان موبلند و زنانی شد که خواستار ارتقاء عشق آزاد و فلسفه ای بودند که شعار آن «هر چه بادا باد» بود و بصورت جهانی به «تابستان عشق» شهرت یافت، اما دهه ۱۹۶۰ شاهد خشونت در نا آرامی های سیاسی نیز بود. جان اف. کندی در ۲۲ نوامبر ۱۹۶۳. در دالاس، تگزاس، به ضرب گلوله کشته شد. لی هری اوسوالد بعنوان تنها قاتل شناسایی شد. اما جک بری، یک مالک بار شبانه و جاسوس FBI، قبل از برگزاری دادگاه او را به قتل رساند. مارتین لوتر کینگ در ۴ آوریل ۱۹۶۸ در ممفیس، تنسی، کشته شد که قتل او منجر به شورش هایی در بیش از ۱۰۰ شهر ایالات متحده شد. یک ماه بعد، بابی کندی، بعد از برگزاری یک کمپین در لس آنجلس با شلیک گلوله کشته شد.
سال ۱۹۶۸ سالی بود که ریچارد میلهاوس نیکسون توانست در تلاشی دوباره اما این بار موفق وارد کاخ سفید شود. نیکسون نیز مانند رئیس جمهورهای پیشین قول پایان سریع جنگ آمریکا در ویتنام را داد. اما باز هم همانند پیشینیان تعهد به این قول کار دشواری بود. با این حال، نیکسون توانست یکی از رویاهای کندی را به حقیقت برساند. در ۲۰ جولای ۱۹۶۹، نیل آرمسترانگ سوار بر سفینه فضایی آپولو ۱۱ قدم به سطح ماه گذاشت.
مارتین لوتر کینگ در حال سخنرانی «رویایی دارم» در واشنگتن، ۱۹۶۳
دوره دوم ریاست جمهوری نیکسون نا امیدانه غرق در دادگاه های رسوایی و جنایی، از دزدی در ساختمان واتر گیت در واشنگتن دی سی با موارد جدی تر بود. بالاخره، جرالد فورد، معاون رئیس جمهور، عقب نشینی نهایی از ویتنام را در ۷ مه سال ۱۹۷۵ اعلام کرد. زمانیکه خود ریچارد نیکسون مجبور شد به خاطر پرونده واتر گیت کناره گیری کند، فورد ریاست آنان بیضی را بدست گرفت.
دهه های ۱۹۷۰ تا ۱۹۹۰
آمریکا به امید دور شدن از رسوایی های گذشته در سال ۱۹۷۶ یک کشاورز ناشناخته از جورجیا را برای ریاست جمهوری انتخاب کرد. دوره جیمی کارتر نیز با حادثه اتمی در تری مایل آیلند و عمیق تر شدن بحران جهانی نفت در ۱۹۷۳ همراه شد. با این حال، او توانست با چین روابط دیپلماتیک کامل برقرار کرده و پروسه صلح را برای خاورمیانه آغاز کند.
اما ریاست جمهوری کارتر به خاطر بازداشت ۷۰ آمریکایی در سفارت این کشور در تهران ، دچار مشکل شد. این داستان ۴۴۴ روز تیتر خبری رسانه ها بود. کارتر روش دیپلماسی و یک اقدام برای نجات ( حمله به طبس ) را در پیش گرفت که البته ناموفق بود.
بالاخره در روز سوگند رونالد ریگان بعنوان ۴۰ امین رئیس جمهور در سال ۱۹۸۱ بازداشت شدگان آزاد شدند. ریگان در سال ۱۹۸۶ اذعان کرد که در آن زمان مخفیانه به ایران اسلحه فروخته که به قرارداد، ایران-کنترا شهرت یافت. دوران تصدی معاون ریگان و رئیس جمهور بعدی، جورج بوش، با جنگ خلیج فارس در سال ۱۹۹۱ و شورش های نژادی در ۱۹۹۲ گره خورد. همچنین او توانست وضعیت اقتصادی را بهبود بخشد، اما نتیجه اصلی به نام بیل کلینتون، ۴۲امین رئیس جمهور، تمام شد.
آمریکا در دهه ۱۹۸۰ و دهه ۱۹۹۰ شاهد موج دیگری از مهاجرت به غرب بود. هزاران آمریکایی بادهای سرد و اقتصاد نامطمئن ساحل شرقی را ترک کردند تا آینده خود را در سواحل آفتابی کالیفرنیا امتحان کنند. کسب و کار در ساحل غربی چنان رونق گرفت که ساحل غربی آمریکاء و بخش های آسیایی هم مرز اقیانوس آرام به “حاشیه اقیانوس آرام” شهرت یافتند. صنایع شمال غربی این حاشیه الوار، کشاورزی و ماهیگیری جایگاه دوم صادرات به آسیا را بخود اختصاص داده و فرصت های تولید در سیاتل، واشنگتن، پورتلند، و اورگون را افزایش داد در عین حال، منطقه باغداری سانتا کلارا والی، در جنوب سن فرانسیسکو، با نام جدید دره سیلیکونی از نو متولد شد.
ظهور اینترنت
با رسیدن به پایان قرن ۲۰ام، آمریکا با میراث بجا مانده از برنامه موشکی جنگ سرد در جهان تجارت و ارتباطات انقلاب کرد. شیکه ARPA یک سیستم ارتباطات تلفنی بود که بصورت خودکار تغییر مسیر میداد تا از هر گونه آسیب به ارتباط جلوگیری کند. دانشمندان علوم کامپیوتری در دهه ۱۹۸۰ دریافتند که این دانش به آنها اجازه می دهد تا کامپیوترها را با استفاده از خطوط تلفن عمومی بهم متصل کنند. این نقطه تولد اینترنت، ایمیل و شبکه گسترده جهانی بود. برقراری ارتباط قوری و ارزان در نحوه اداره کسب و کارها، جمع آوری اخبار و اطلاعات، و در ساده ترین شکل مکالمه افراد تحول عظیمی بوجود آورد. روح کارآفرینی آمریکا در انتهای این رنگین کمان اینترنتی یک دیگ پر از طلا دید و سرمایه گذاران میلیاردهای دلار در رویاها دات کام سرمایه گذاری کردند. سیاتل، پورتلند، سان فرانسیسکو و دره سیلیکونی شکوفا شدند. سطح انتظارات بالا رفته بود، اما نتایج کند و تقابل اجتناب ناپذیر بود و در نهایت شرکت های بسیاری از هم فرو پاشیدند..
وحشت در ۱۱ سپتامبر
ورود به قرن ۲۱ام
ال گور، معاون رئیس جمهوری بیل کلینتون، در نوامبر ۲۰۰۰ مقابل جورج بوش پسر وارد عرصه انتخابات شد. تعداد آراء دو طرف آنقدر بهم نزدیک بود که تنها با شمارش آرا، رئیس جمهور نهایی مشخص نمی شد.
چند ماه بعد، تراژدی اتفاق افتاد. در ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱، تروریست ها چهار هواپیمای مسافربری را دزدیدند، یکی از هواپیماها به سمت پنتاگون در واشنگتن حمله کرد و دو هواپیمای دیگر به برج های دوقلوی مرکز تجارت جهانی در نیویورک اصابت کردند. هواپیمای چهارم نیز روی یک زمین باز در پنسیلوانیا فرود آمد. نزدیک به ۳۰۰۰ انسان بیگناه جان خود را از دست دادند، و بوش “جنگ علیه تروریسم” را آغاز کرد. شاید برای اولین بار ترس و وحشت سرتاسر آمریکا را گرفته بود. اقتصاد با مشکل جدی مواجه شد. زمانیکه مشخص شد شرکت های بزرگی همچون اترون و ورلد کام حسابرسان را بر سر ارزش واقعی شرکت هایشان در بازار گمراه کرده اند، بوش برای رسیدن به یک «عصر یکپارچگی تو» تعهد داد.
زمانیکه در ۱ فوریه ۲۰۰۳ شاتل فضایی کلمبیا بر فراز تگزاس از هم پاشیده و هر هفت نفر خدمه آن کشته شدند باز هم سایه اندوه سرتاسر آمریکا را فراگرفت. ماه بعد، نیروهای آمریکا و بریتانیا، بدون پشتیبانی سازمان ملل، جنگ علیه عراق را آغاز کردند.
در سال ۲۰۰۵، طوفان کاترینا تمام ایالت های علف کوست جنوبی را در هم نوردید، و با تخریب بسیار بیش از هزار کشته بر جای گذاشت. اقدامات برای تجات ناکام مانده و آمریکایی ها از عدم آمادگی کشور خود در شرایط اورژانسی مبهوت بر جای ماندند.
جسارت امید
در اواخر ۲۰۰۸، باراک اوباما، سناتور شیکاگویی فارغ التحصیل هاروارد، بعنوان اولین رئیس جمهور آفریقایی آمریکایی ایالات متحده انتخاب شد. سیاهپوستان سرتاسر جهان این انتخاب را به فال نیک گرفتند. اوباما با جمله ای از خاطرات خود، «جسارت امید»، قول داد رویای آمریکایی، که در طول دولت بوش خدشه دار شده بود، را احیا کند. با این حال، در میان شادی هایی که او باما با خود آورد، بحران مالی جهانی آمریکا را در یک مارپیچ اقتصادی نزولی فرو برد و لازم شد که دولت فدرال برای توازن میلیون ها دلار نیازمند کمک مالی باشد. آمریکا در زمان انتخاب اوباما بسیار محزون بود.
پرزیدنت باراک اوباما
آمریکا دوران پرتلاطمی را پشت سر گذاشته اما همیشه به جلو نگاه کرده است. معماری توین، مانند موزه هنر مدرن در نیویورک و تالار کنسرت دیزنی اثر فرانک گری در لس آنجلس چشم ها را شگفت زده کرده و آینده ای خوشبینانه و مملو از امید را نوید می دهد.
در ۶ نوامبر ۲۰۱۲ باراک اوباما برای بار دوم ، در انتخابات ریاست جمهوری به پیروزی رسید.
شاخص های تاریخی
۱۴۹۲ کریستف کلمب کاوشگر وارد آمریکا شد.
۱۶۲۰ زائران سوار بر می فلور وارد کیپ کاد شدند.
۱۷۷۳ در جشن چای بوستون، در اعتراض به مالیات ها، بسته های چای در بندر هوستون به آب ریخته شدند.
۱۷۷۷ در ۴ جولای، کنگره قارهای در فیلادلفیا بیانیه استقلال، با امضای توماس جفرسون، را اعلام کرد.
۱۹۸۹ جورج واشنگتن بعنوان اولین رئیس جمهور در تالار فدرال نیویورک سوگند یاد کرد.
۱۸۰۴ لوئیس و کلارک سفر کاوشگری ۱۳۰۰۰ کیلومتری به سواحل اقیانوس آرام در آنطرف آمریکا را آغاز کردند.
۱۸۴۸ در ساتر فورد، کالیفرنیا، طلا کشف شد، که در عرض سه سال آینده بیش از ۲۰۰٫۰۰۰ نفر روانه آنجا شدند.
۱۸۶۱ بعنوان اولین گلوله های جنگ داخلی، متحدان فورت سامتر را به گلوله بستند.
۱۸۶۵ پایان جنگ داخلی، ترور آبراهام لینکلن.
۱۹۲۹ سقوط وال استریت، و شروع رکود بزرگ.
۱۸۴۱ حمله ژاپن به پرل هابر، ورود آمریکا به جنگ جهانی دوم.
۱۹۴۵ انفجار اولین بمب اتمی در نیومکزیکو بمباران اتمی هیروشیما و ناگازاکی.
۱۹۵۵ رهبری دکتر مارتین لوتر کینگ در بایکوت اتوبوس مونتگومری (آلاباما).
۱۹۶۳ ترور پرزیدنت جان اف. کندی در دالاس، تگزاس.
۱۹۶۸ ترور دکتر مارتین لوتر کینگ و رابرت اف. کندی.
۱۹۶۹ آپولو ۱۱ با دو سرنشین روی سطح ماه نشست.
۱۹۷۳-۴ بحران جهانی نفت آمریکا را وارد بحران اقتصادی کرد.
۱۹۸۹ زلزله ۷٫۱ ریشتری منجر به سقوط یک آزاد راه و بی نظمی در منطقه سن فرانسیسکو شد.
۱۹۹۱ نیروهای آمریکایی در اولین جنگ خلیج کویت را آزاد کردند ۲۰۰۰ انتخابات ریاست جمهوری با شمارش آراء بی نتیجه ماند، و بنابراین دادگاه عالی ریاست جمهوری را به جورج دبلیو بوش داد.
۲۰۰۱ تروریست ها هواپیماهای مسافربری را به مرکز تجارت جهانی نیویورک و پنتاگون کوبیدند.
۲۰۰۵ طوفان کاترینا ایالت های گلف کوست را درهم نوردید، و هزاران کشته برجای گذاشت.
۲۰۰۸ دولت میلیاردها دلار به اقتصاد بیمار تزریق کرد.
۲۰۰۹ باراک اوباما، اولین رئیس جمهوری آفریقایی-آمریکایی، وارد کاخ سفید شد.
۲۰۱۲ باراک اوباما، مجدداً به مدت ۴ سال به ریاست جمهوری ، برگزیده شد.
آژانس مسافرتی شمیران گشت
تلفن تماس: ۲۶۲۰۶۳۵۷ ۲۶۲۰۶۴۷۹
آدرس آژانس : در گوگل بنویسید آژانس شمیران گشت
این مطلب چقدر مفید بود؟
برای امتیاز دادن به آن روی ستاره ها کلیک کنید!
میانگین امتیاز 3.7 / 5. تعداد آرا: 12
تاکنون رأی داده نشده ! اولین کسی باشید که این مطلب را ارزیابی می کنید
آژانس مسافرتی شمیران گشت، ارایه دهنده انواع خدمات مسافرتی گردشگری و جهانگردی
0 Comments
امتیاز بینندگان:۵ ستاره